آمریکا اتم مصادیق استکبار است
بیانات حضرت آقا درمورد 13 آبان
بسماللهالرحمنالرحیم
واذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک او یقتلوکاو یخرجوک ویمکرون ویمکرالله والله خیرالماکرین
در میان ایامالله انقلاب که یادگارهای دوران مبارزهی بیست و چندسالهی ملت شجاع و پیروز ما و هرکدام حامل خاطرهیی و پرتوی از امام راحل عظیم ماست، سیزدهم آباندارای ابعادی متنوعتر و پیامهایی عمیقتر و بنیانیتر است. صفآرایی دوجبههی مبارزهیی خونین، جبههی ظالم و جبههی مظلوم: جبههی استکبار وسلطه و پیشاپیش آن امریکا و جبههی حق و عدل و مشعل دار و امام آن خمینی کبیر، در این یومالله به وضوح دیده میشود و در هر سه مناسبت این روزآشکار و روشن خودنمایی میکند و نسلهای امروز و فردا را به تأمل و تدبر وا میدارد.
در شب چنین روزی، دستهای آلوده و خشن جبههی استکبار، امامجبههی حق و عدل را دزدانه از خانهی محقرش که در آن، همهی کاخنشینان مغرور را به مبارزه دعوت میکرد و سپیدهی طلعت حق را به چشم مستضعفان شبنشین میکشید، ربودند و خشم بیثمر خود را از باطل شدن ترفندکاپیتولاسیون، نابخردانه فرو نشاندند...
آن روز همهی توان استکبار همینبود و کرد مگر یوسف عزیز، در قعر چاه دگر یوسف نباشد زهی خیال باطل.
پساز سالها باز در چنین روزی در بحبوحهی طلوع خورشید حق و عدل، که با مشعلگردانی و تدبیر الهی آن رهبر نستوه، از روزن دلهای یکایک مردم اینمرز و بوم سرکشیده بود دست شوم استکبار، خشمگین و سرگردان، بیتدبیر وهدف، جمعی از نونهالان دانشآموز را هدف گرفت و مشتی برگهای نورس بهاریرا بر زمین ریخت، تا خون آن جگرگوشه گان معصوم، باز هم زودتر دامن دیوان آدمیخوار را بگیرد و موج خشم آگاهانهی مردم، خس و خاشاک راه پیروزی رابروبد.
و باز در چنین روزی در هنگامهی پرشور پیروزی، آنگاه که کشتی انقلاب، با حکمت و توکل نوح کشتیبان، بر روی امواج متلاطم حوادث باصلابت و قدرت پیش رفته و به ساحل نجات رسیده بود دست نیرومند انقلاب گریبان استکبار را گرفت و آن را از مسند موهوم شکستناپذیری که ازتبلیغات دروغین خود و اوهام تودههای غافل جهان ساخته بود به زیر کشید وبا تحقیر دولت مستکبر امریکا دل ملتهای تحقیر شدهی جهان را شاد کرد.زمرهی دلباخته و پرشور دانشجویان، لانهی توطئهگران و جاسوسان را زندانآنان کردند و آشتیناپذیری اسلام نجات بخش را با کفر ستمپیشه، به دنیا نشان دادند. از آن روز انقلاب اسلامی ما که ضدیت با ظلم و استبداد رژیمدستنشانده را به پیروزی رسانده بود آخرین امید طمعکاران فرصتجوی جهانیرا هم زایل کرد و ابعاد گستردهی مبارزهی جهانی خود را که در آن، نه فق طرژیم وابستهی حاکم بر ایران بلکه ریشه و امالفساد همهی گرفتاری ها یعنی نظام سلطهی جهانی و در رأس آن امریکا، آماج این مبارزه است،آشکار ساخت.
در این حوادث سهگانه از تبعید حضرت امام در سال ۱۳۴۳ کهبه دنبال اعتراض ایشان به مصونیت مستشاران امریکایی انجام شد تا کشتار دانشآموزان در سال ۱۳۵۷ و تا تسخیر لانهی جاسوسی در سال ۱۳۵۸ صفآرایی میان انقلاب اسلامی از یکسو و امریکا و رژیم دستنشاندهاش در ایران ازسوی دیگر بود و این مبارزه که در میانهی این سه حادثه و پیش از آن وپس از آن ادامه داشته، ترسیمکنندهی طبیعت اسلام و انقلاب اسلامی وهدفها و مسیر آن و نیز نمایشگر چهره و هویت استکبار جهانی و مظهر آن امریکا و روشها و نیز میزان اقتدار و آسیبپذیری آن است و مهمتر از همه، خط روشنی از روند مبارزهی حق و باطل را ترسیم میکند و چگونگی رشد وسمت حرکت آن رامعلوم میدارد. مطالعه در این روند امیدبخش نشان میدهد که هرگاه جبههیحق استقامت و فداکاری کند، جبههی باطل هرکه و هرچه و با هر حجم ، دربرابر آن تاب نخواهد آورد و مجبور به عقبنشینی خواهد شد.
نه سردمداران رژیم آمریکا و نه دستنشاندههای حقیرشان در ایران در سال ۴۳ که امام ما را تنها و غریبانه از قم به تهران و از آنجا به تبعیدگاه بردند گماننداشتند که بزودی خود گروگان عملکرد جبارانهی خویش خواهند شد و نمیفهمیدند که این توطئهی شیطانی و این یورش کینهتوزانه به قلب جبههی حق،یکسره ابزار مکر الهی علیه خود آنان خواهد شد و زمینهی سقوط قدرت جبارشاهی و زوال امپراتوری استکبار را فراهم خواهد ساخت.
تسخیر لانهی توطئه و جاسوسی که با الهام از فرمان حضرت امام خطاب به دانشجویان و دانشآموزان دربارهی گسترش اعتراضات انجام گرفت اگرچه عکسالعملی درقبال تهاجم جبههی استکبار علیه انقلاب بشمار میرفت لیکن درعینحال جهادی ابتدایی بود علیه استکبار و علامتی از فرا رسیدن نوبت سر برکشیدنجبههی حق و به هم خوردن موازنههای استعماری و در هم شکستن صولت آمریکا و بطلان تلقینات دهها ساله آنان برای مرعوب کردن ملتها.
همانامپراتوری قهاری که یک روز داعیهی سروری و مصونیت قضایی مستشاران و اتباعش در ایران را داشت و نزدیک به سی سال بود که در صحنهی تصمیمگیری سیاسی و نظامی و اقتصادی ایران قدرت بیرقیب و مسلط به حساب میآمد و همواره منافع نامشروع خود را بر مصالح ملت ایران طلبکارانه ترجیح داده بود، اکنون با بیداری و عزم راسخ ملت ایران که از ایمانپرشور آنان ناشی میشد ، در برابر حرکت گروهی از جوانان مؤمن این ملت انقلابی، احساس ضعف و شکست کرد و دچار انفعال شد. نه فقط ملت ایران بلکه همهی ملتهای مسلمان که بر اثر تلقین مستمر قدرتهای ضد اسلامی در نیمقرن اخیر به کلی امید به خود و نیروهای خود و حتی نیروی اسلام را از دست داده بودند، در هریک از حوادث انقلاب و در هر سخن و اشارهیی از سوی امام انقلاب و در هر حرکتی از سوی مردم، پیامی متضمن امید و نشاط و اعتماد میگرفتند و به نیروی خود معتقد و از ضعف ذاتی استکبار آگاه میشدند اگر دنیا شاهد آن است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تا امروز، ملتهای مسلمان در همه جای جهان، حرکاتی از سر اعتماد به خود، در جهت بازگشت به هویت و فرهنگ اسلامی خود انجام میدهند، درست به این دلیل است کهمبارزهی فداکارانهی ملت ایران این ترفند استعماری و استکباری را کهملل شرق و ملل مسلمان قادر به عقب نشاندن قدرتهای اروپا و امریکا نیستند، ابطال کرده و جایگاه قدرت واقعی را نشان داده است قدرت واقعی، مردمباایمانند و در برابر چنین مردمی، هیچ قدرت مادی هرچند بزرگ و مجهز قادربه اعمال ارادهی خود نخواهد بود.
این بزرگترین درس روز سیزدهم آبان ماه است. روزی که هم شاهد غربت و مظلومیت امام جبههی حق بود، هم شاهد مقاومت خونین و فداکارانهی امت آن امام و تا حد قربانی دادن نوجوانان دانشآموز و هم شاهد ذلت دشمنان آن امام به دست مریدان و شاگردان پرشور و انقلابیش... لذا درس این روز، درسی بس عبرتآموز و استثناییاست.
افسوس که غالب سیاستمداران کشورهای اسلامی، قدرناشناسی نسبت بهنیروهای عظیم ملتهای خود را با خودباختگی در برابر قدرتهای بیگانه توأم ساخته و به جای بهرهگیری از فرصت بزرگی که پیروزی انقلاب اسلامی برایآنان فراهم ساخته بود و تجدید نظر در روابط ناسالم و حقارتآمیز با امریکا و اروپا، ناشیانه در برابر این انقلاب نجات بخش و پربرکت که ملت هایشان شیفتهی آن بودند موضع خصمانه گرفتند و در نتیجه بیش از پیش در منجلاب ضدیت با ملتهای خود و اسارت در دام تحمیل و زورگویی قدرتهای شیطانیگرفتار شدند. آنان برخلاف گفتهی قرآن که میفرماید: «ان العزه لله جمیعا» ، عزت را نزد امریکا طلب کردند. سزای این کجفهمی و بدکرداری جزاین نیست که ذلیلانه نگران سرنوشت خود و حکومت هایشان که به هیچنقطهی اطمینان بخشی متکی نیست، بمانند و به تجربه و عیان حس کنند که در هنگام خطر، آمریکا و دیگر سردمداران قدرت استکباری قادر به نجات آنان نیستند و دروغ بودن این پندار را که امریکا بر هرچه اراده کند قادر است باهمهی وجود دریابند. حوادث دیروز و امروز خلیج فارس صفحهی عبرت دیگری است که هم بطلان افسانهی شکستناپذیری امریکا را و هم ضعف و زبونی دولتهایی را که به نیرویی جز ملت خویش تکیه میکنند، و هم بیوفایی وناتوانی قدرتهای بزرگ در دفاع از دولتهای وابسته و دست نشاندهشان را بوضوح نشان داده و در آینده بیشتر نشان خواهد داد.
خدا را شکر میگوییم که ملت ایران با گوش حقنیوش و چشم حقبین، درسهای بزرگ زندگی را ازانقلاب بزرگ و رهبر حکیم خود آموخت و روز به روز با تحقق وعدههای الهیایمانش به حقانیت این راه عمیقتر شد. ملت ما پیروزی بر رژیم وابستهی شاهی را، پیروزی بر ترفندها و توطئه های امریکایی را، پیروزی بر جبههی نظامی پیش کردهی شرق و غرب را، پیروزی بر محاصرهی اقتصادی را، پیروزیبر جبههی سیاسی و تبلیغاتی جهانی را و پیروزی بر بسیاری از مشکلاتی راکه به دست همان دشمنان برایش فراهم شده بود، یکی پس از دیگری باهمهی وجود حس کرد و طعم شیرین آن را چشید. همهی این پیروزیها به برکت تمسک به اسلام و حفظ استقلال و استغنا از بیگانگان و توکل به خدا و تلاش یکپارچهی ملت پشت سر رهبر یگانه و بیبدیلش به دست آمد. ملت ما، متلاشی شدن بلوک شرق و پوچ در آمدن داعیهی ابرقدرتی شوروی را و مضمحل شدنتفکری و دستگاهی را که آشکارا به ارزشهای الهی پشت کرده بود و در طولجنگ تحمیلی دست در دست امریکا با ملت ما که برای خدا و ارزشهای معنوی قیام کرده است کینهتوزی و دشمنی میکرد، به چشم خود دید.اکنون همهی آن سیاستمدارانی که در صدر آن امپراتوری قدرت تکیه زده بودند، از صفحهی روزگار با بدنامی محو شدهاند.
ملت ما درماندگی و ناتوانی بلوک غرب را ازنگهبانی و حراست دولتهای وابسته که به امید آنان نفس میکشیدند و بهامید آنان در برابر جمهوری اسلامی صفآرایی نظامی و سیاسی کردند و حتی درماندگی آن بلوک را از حل مسایل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و گره هایداخلی و خارجیش مشاهده کرده و میکند و طعم شیرین استقلال و استغنا ازاین قدرتهای ظاهری و میانتهی را در حوادث پیاپی زندگی خود میچشد.
اینآن نعمت بزرگی است که ملت هوشمند و مجرب ما باید قدر بداند و شکرگزارد وبرای خود حفظ کند.
ملت ایران باید بداند ـ و میداند ـ که حل همهیمشکلات بزرگ و کوچکش که غالباً معلول دوران طاغوتی سلطهی بیگانگان برکشور یا محصول جنگی است که همان بیگانگان کینهورز و استیلا طلب بر ماتحمیل کردند، تنها و تنها از همین راه میسر خواهد بود. یعنی از راه تمسکبه اسلام، تلاش و مجاهدت یکپارچه و متحد، استغنا از بیگانگان و دشمنان، دفاع از مظلومین و مبارزه با سلطهجویی و سلطهجویان و تسلیم نشدن دربرابر ترفندها و توقعات و تحمیلهای استکبار و در رأس آن آمریکا.
در جمهوریاسلامی اگر کسانی تصور کنند که با امتیاز دادن به آمریکا و دیگران خواهند توانست به مقاصد و اهداف نظام اسلامی برسند، سخت در اشتباهند. این تصورباطل، ناسپاسی نسبت به پیروزیهای بزرگی است که ملت مسلمان ما درسایهی توکل و استقامت و مجاهدت به دست آورده است، و ناسپاسی و کفران نعمت، بلیهیی است که از آن باید ترسید و به خدا پناه برد.
اردوگاه استکبار سرمایهداری، از سر برآوردن نیروی اسلامی متوحش و بشدت نگراناست و آن را زنگ خطری برای بهرهبرداری نامشروع خود از مظاهر حیاتی همهی عالم بلکه برای ادامهی حیات خود میداند اگر کسانی تصور کنند کهامریکا که خود مرکز اصلی این اردوگاه پرفتنه و فساد است ممکن است بانظام اسلامی که مظهر حیات مقتدرانهی اسلام است، سر آشتی و مساعدت داشته باشد، بسی سادهلوحانه اندیشیدهاند.
امروز قدرت و عظمت جمهوری اسلامی که محصول خون شهیدان و فداکاری ملت و زحمات توصیفناپذیر مسؤولانصالح و دلسوز و کارآمد است، حتی سردمداران استکبار را نیز وادار میکند کهنقاب دوستی به چهره بزنند و منافقانه ادعای دوستی کنند; بدون اینکه حتی قدمی در راه دوستییی که ادعا میکنند بردارند. کیست که امروز در پشتپردهی جنایات شرمآور صهیونیستها در فلسطین که خونخواری توأم با وقاحت رابه حد اعلی رساندهاند، دست آمریکا را نبیند و سردمداران آمریکا را در کشتاربیرحمانهی فلسطینیها مقصر نشناسد؟ و کیست که مقاصد استیلا طلبانهی رژیمآمریکا را در خلیج فارس از لابلای گفتار و کردار آنان درک نکند؟ البته هرحرکت سلطهگرانهیی از سوی بیگانگان در خلیج فارس با عکسالعمل شدیدملتهای مسلمان غیور این منطقه مواجه خواهد گردید و دست هر متجاوزی قطعخواهد شد.
ملت ما باید قدرت و عظمتی را که در سایهی اسلام و وحدت ومجاهدت به دست آورده، حفظ کند و بر آن بیفزاید. کمترین گرایش تسلیمآمیزبه دشمن غدار، این سرمایه را که با بیشترین فداکاریها به دست آمده برباد خواهد داد و دشمن مستکبر را جری تر از پیش خواهد کرد.
اینک از باب تذکرنکاتی چند را به ملت و مسؤولان عزیز عرض میکنم:
۱) به فرزندان وبرادران عزیز و انقلابیم، جوانان، دانشآموزان و دانشجویان که این روزبزرگ به نام آنان است عرض میکنم که شأن و وضع شما چه در حال و چه بیشتر در آینده ، به گونهیی است که بار اصلی انقلاب بر دوش شماست و اسلام عزیز و اولیای شهیدان و امام بزرگوار و صالحان ملت به شما نظر وامید و از شما انتظار دارند بکوشید و برای رسیدن به کمالات و اهداف انقلاب اسلامی عظیم، فرصتها را مغتنم شمارید و معرفت و فهم دینی را در ذهن و دلخود وسعت و عمق بخشید. با تهذیب نفس و تقویت روح مسؤولیت، صحنههایانقلاب را خصوصاً آنچه به پاسداری از ارزشها و فرهنگ و روحیهی انقلابیاست پر کنید و پیوند خود را با جامعه و اقشار مختلف و بخصوص روحانیت معظم تقویت کنید و از حیلههای شیطانی و دسایس و ترفندهای ابلیسی که گاه حتیدر لحن و قالب دلسوزی است برحذر باشید. در مسیر مبارزهی افتخارآمیز ملتایران، جوانان همیشه باید، پیشاهنگ و پیشرو باشند، خود را آمادهی پیشاهنگیدر خط صحیح و بیانحراف نگهدارید و هوشمندانه خط صحیح و مستقیم را ازکج راهههای انحرافی باز شناسید و صبغهی الهی را ترویج و شعایر اسلامی راتعظیم کنید.
۲) به کلیهی قشرهای مردم عزیز مخصوصاً کسانی که از آگاهیبیشتری نسبت به حقایق موجود جهان و ایران برخوردارند توصیه میکنم کهبیش از همه چیز یک عنصر اساسی را همیشه در مد نظر داشته باشند و آن وحدتکلمه و حفظ یکپارچگی عموم ملت است. این را اصلی بدانید که باید بر همهیگفتارها و کردارها و فعالیتهای فردی و اجتماعی ملت ما حاکم وناظر باشد. کشوربزرگ و پراستعداد و پرنشاط ما هنوز راههای زیادی هست که باید بپیماید;راه هایی که به سعادت کامل ملتمان منتهی میشود و در زندگی مردم جهان نیز تأثیراتی عمیق میگذارد. راههایی که به امنیت و رفاه و معنویت نه فقط در سطح کشور خودمان بلکه در سطح منطقهی اسلامی و حتی در سطح جهان نایلمیگردد، راههایی که از آغاز دوران استعمار یعنی از بیش از دویست سال پیشتا کنون، قدرتهای سلطهگر عالم هرگز اجازهی پیمودن آن را به هیچیک ازکشورهای زیرسلطه ندادهاند و کشور عزیز ما هم مانند دیگر کشورهای اسلامی همواره از آن محروم بوده است، امروز آن کشوری که حق دارد به جرأتداوطلب پیمودن این راهها شود و مطمئن باشد که دخالت و تحمیل قدرتهای شیطانی، قادر نیست او را از اقدام به حرکت و استمرار آن باز دارد کشور ما وملت ماست. پایبندی و ایمان عمیق به اسلام و رهایی از نفوذ و سلطهیقدرتهای استکباری این امکان را که برای کمتر ملتی و کشوری پیش آمده، دراختیار کشور ما و ملت ما قرار داده است; لیکن شرط اساسی، وحدت و یکپارچگیملی است و اگر نباشد، همهی آنچه هست بیهوده خواهد بود پس مرز میانپیروزی همهجانبهی ملت ما یا خدای نکرده ناکامی و هدر رفتن همهی زحمات گذشته، یک چیز بیش نیست و آن وحدت کلمهی میان مردم است. دشمن بههمین دلیل است که برای شکستن وحدت ملت، سرمایهگذاری مادی و معنوی هنگفتی کرده و میکند. گروهها و جناحها و اشخاص و دستگاهها در هر نقطه کهتلاش خود را مضر به وحدت ملت دیدند باید آن را متوقف سازند. در تمام حوادث بزرگ تاریخ بیداری و مبارزات ملت، هرجا شکست و نامرادی پیش آمدهبر اثر شکسته شدن صف واحد ملت بوده است. ما امروز حق نداریم تجربههایگذشته را تکرار کنیم و هیچ عذر و بهانهیی برای صدور گفتار و عملی که ناقض وحدت است پذیرفته نیست.
ملت ما بحمدالله در تمام دوران پس از انقلاب و در تمام حوادث مهم وحدت کلمهی خود را پشت سر امام عظیم الشأن راحل با استحکام حفظ کرد و تعارضهای گروهی و جناحی را به چیزی نگرفت و امروز هم بحمدالله به همینگونه است لیکن صاحبان بیان و قلم و تریبون باید توجهکنند که تعارض ها و مناقشات گروهی، نخستین ضررش آن است که آنان را ازتوجه به مسایل مهم جهان و منطقه غافل ساخته و قهراً وظایف آنان در قبال ملت را از یادشان خواهد برد. و ضرر بزرگتر آنکه راه اینگونه افراد را ازملت جدا خواهد ساخت.
۳) صمیمیت متقابل میان ملت با دولت و دستگاههای خدمتگزار همواره یکی از عمدهترین اسرار پیروزیها و کامیابی های جمهوریاسلامی بوده است و باید همچنان باشد ملت عزیز باید قدر دولت خدمتگزار ورئیسجمهور عالیقدر و رؤسا و اعضای قوهی قضاییه و مقننه را بداند و تلاش ارزشمند آنان را با تبعیت و محبت و نصیحت خود پاسخ گوید. مسؤولان خدوم کشور در مقایسه با آنان که به همین مسؤولیتها در دیگر کشورها اشتغال دارند،انسانهایی استثنایی و برجستهاند. آنان از مردم و برای مردم و دردشناس مردمند و این برای متصدیان چنین مسؤولیتهایی بزرگترین ارزشهاست. کسی کهبا زندگی و رفتارها و روابط شخصیتهای سیاسی و حکومتی جهان آشنا باشد بهداشتن چنین دولتمردانی که از سرچشمهی اسلام نوشیده و در مکتب امامبزرگوار پرورش یافتهاند خدا را سپاس میگوید.
به دولت خدمتگزار و لایق نیزیادآور میشوم که این ملت بزرگ و فداکار بخصوص طبقات محروم و پابرهنگانکه بار اصلی انقلاب و کشور را همیشه بر دوش داشتهاند، حقاً شایستهی خدمت و سزاوار صمیمیتند. در تمام برنامهها و تصمیمها، پیش از هر چیز لازم است استیفای حقوق و تأمین رفاه و آسایش و رشد مادی و معنوی و حفظ عزت و شرفآنان مورد توجه باشد. اگر در دورانهای گذشته همهی سرمایهها و پول و شغلو تحصیل و عمران و خلاصه همهی خیرات در جهت منافع مرفهین به کار میرفت و قشرهای ضعیف یعنی اکثریت همواره به فراموشی سپرده میشدند، نظاماسلامی بهعکس باید تمام همت خود را به پرکردن شکافهای عمیق اقتصادی واجتماعی میان فقیر و غنی مصروف کند و سرمایههای مادی و معنوی کشور را درراه خدمت به پابرهنگان که حق حیات به گردن کشور دارند به کار اندازد.هر لحظهیی از عمر مسؤولان که در خدمت مردم صرف کار و اندیشه شود بهعبادت صرف شده است و کارگزاران کشور که خدمتگزاری مردم بزرگترین افتخارآنان است باید لحظهیی را از این عبادت خالی نگذارند.
در پایان یادشهدای عزیز دانشآموز و دانشجو را گرامی داشته برای آنان رحمت و فضل الهیرا مسألت میکنم و توفیقات همهی اقشار ملت عزیز را از خداوند متعال مسألتمینمایم.
والسلام علیکم و رحمةالله
علیالحسینی الخامنهئی
روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان شهرستان خرم بید
نظر دهید